فیک چانهون

ساخت وبلاگ
بچه ها ببخشید تا یه مدت نمیتونم ادامه ی فیک رو بزارم لب تابم خرابه الانم با لب تاب کسی اومدم هروقت تونستم میزارم راستی       روز مادر مبارک  برچسب‌ها: روز مادر اکسوالی, مامان سوهو, میلـاومت چـانی فیک چانهون...ادامه مطلب
ما را در سایت فیک چانهون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pcyfans بازدید : 99 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 17:13

سلام من قراره فیکام رو توی یک وبلاگ دیگه بزارم و امیدوارم بخونیدشون این وبلاگ کلا دیگه فعالیتی نداره وبلاگ جدیدم www.iranian_exol.avablog فیک چانهون...
ما را در سایت فیک چانهون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pcyfans بازدید : 94 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 17:13

____چانیولسهون خیلی خوب نقش بازی کرد اما نباید میگفت من خط چش کشیدم خو.. به خاطر این حرفش فردا شستن ظرفا با منهL L.......یــــا پـارک چـانیول بیدار شــــو بایــد ظرفارو بشوری_خــیله خــب الـــانپاشدم رفتـم پشت سیـنک واسـتادمدیشـب خیــلی خوش گـذشت . وایـــی باورم نمیشه سهون هم گاجامجانگ دوست دارهچـرا انقـدر رفـتار سهون برام آشــناست...آره سـهونـــ..... خــیلی شـبیه اونـه چـشاشـ... بـینی کوچیکشــ.... و نـقش بازی کـردنشصداش تو ذهنم تکرار شدکـه میگفت:مــیلاومت چــــانیKCهــه چـقدر آرزو داشتم کـه این حرفــ.... از ته دلش باشه_ یــــا پـارک چــانیولبـرگشتم سـهو با وحشت بهم نگاه میکردرو زمین نشستــمحس کردم دستم داره تـیر میکشه نگاه کردم قسمت بزرکی از شیشه ی لیوان دستم رفته بود توی دستم و خون ازش جاری بودبـا لبخند به سوهو نگاه کردم_ هیـونگ به نظـرت من لیـاقتشو نداشتم؟؟ آره حتـما همینهسوهو زود جعبه ی کمک های اولیه رو از توی کمد بیرون آورد و با ترحم بهـم نگاه کرد و درحالی که شیشه رو از دستم بیـرون میاورد گفت: چـانیــولـا بـه اون دخـتر فکر نـکنــ..... به دارا فکر نـکن ببین چه بلـایی سر خـودت آوردی اون تورو ترک کرده اون لیاقت تورو نداشته لیاقت کسی که عاشقش بود پس تو هم بهش فکر نکن_ اوه نــه هیونگ درسـت نمیگی منــم که لیـاقت اونو نداشتمسوهو با عصبانیت بهم خیره شد و داد زد: آخــه اون دختر چـ فیک چانهون...ادامه مطلب
ما را در سایت فیک چانهون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pcyfans بازدید : 448 تاريخ : پنجشنبه 19 بهمن 1396 ساعت: 14:34

تـــــــــولــــــــد چــــــان مــبارکـــــــــــ

ببخشید با تاخیر میگم

امتحان داشتم لپ تاپم دستم نبود

 

فیک چانهون...
ما را در سایت فیک چانهون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pcyfans بازدید : 152 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1396 ساعت: 21:28

شب شدغذاهارو هیان پخت خونه هم تمیز بود(با تشکر از برادر عزیز و کدبانوم جین) مهمونا اومدن کلا سه نفر بودن البته چیز عجیبی نیست ماهم ستاییم اول کریس اومد تو و به همه سلام کرد ولی یجوری با جین سلام کرد فقط کافیه من امشب ببینمش جین بیشعور به من چیزی نگفته بعدی  یه پسر بود با قد بلند البته نه به بلندی کریس. موهای رو به بالای مشکی چشای گربه ای مشکی براق و پوست سفید ووووووی عجب جیگریه تـــموم شدمآآآ یهو حواسم اومد سرجاش _ هـــااا!!! با یه لبخند شیطون گفت :تموم شدم سرمو از خجالت پایین گرفتم خنده ای کرد و از کنارم رد شد بعدی سوهو بود ایول عجب انتخابی داره خواهر من. گوگولیه چقد این با همه سلام کرد و دسته گل دستش رو داد به هیان هیانم از خجالت سرخ شد واوو مگه میشه؟؟ هیان؟؟ خجالت؟؟ فکر کنم خوابم یهو دیدم همه دارن نگام میکنن واایییییی گند زدم دوباره بلند فکر کردم هیان با یه نگاه برزخی چشاشو بهم دوخته بودکه یعنی من امشب تورو میبینم نگاهی به اون پسره کردم داشت با خنده بهم نگاه می کرد همه رفتیم نشستیم کریس گفت: خب هیان خانم حالا با این داداش ما برین حرفاتونو بزنین هیان و سوهو هم آروم و با خجالت رفتن به سمت اتاق هیان آآآآآ هیانم بزرگ شد ما نفهمیدیما انقدر جیغ جیغ میکنه که فکر کردم هنوزم همون بچه ی چهار سالست یهو اون پسر خوشگله زد زیر خنده . وای دوباره بلند فکر کردم کریس گفت :خوب سهون چه خبرا ؟ چیکار فیک چانهون...ادامه مطلب
ما را در سایت فیک چانهون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pcyfans بازدید : 302 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1396 ساعت: 21:28

از تراس رفتم بیرون تراس پله داشت و میشد رفت پایین_____ چان جین گفت: چی شد +سهون خوابید یهو درو زدن ایول خودشه زود بلند شدم و گفتم: من باز میکنم شما بشینید   رفتم دم در و بازش کردم سهون بود  چشمک زدم و با صدای نسبتا بلند گفتم: سلام ببخشید شما کی هستین سهون بلند با صدای نازک و دخترانه ای گفت : به تو چه با اوپام کار دارم +اوپات؟؟ رفتم کنار و اومد تو اصلا معلوم نبود سهونه پشت سرش رفتم تو یهو جین و کریس از جاشون بلند شدن سهون با صدای نازک گفت: یااا جین اوپا چرا به تلفنام جواب نمیدی این آقا کیه و نگاهی به کریس انداخت هردوشون چشاشون گرد شده بود کریس گفت: جـ..... جیـنـ..... جین اوپااا..؟؟ با ناز گفت:آره اوپامه.تو کی هستی دیگه؟؟ بعدم جین رو بغل کرد . حقته کریس موذی تا تو باشی چیزی رو از من قایم نکنی . چشاش گرد شده بود دقیقا اندازه چشای کیونگسو( چشم باقالی خودمونو میگه دیگه J ) یهو جین گفت: یـااااا سهـونااا جــان؟ گفت سهون؟؟ سهون برگشت گفت: یااا اوپـااا سهون دیگه کیه؟ از من خوشگل تره؟؟ نکنه منو ول کردی؟؟؟ و تند و مثلا با گریه از خونه رفت بیرون  تا 5 دقیقه هونجوری واستاده بودن یهو کریس گفت:یااا چانیولا دوباره چیکار کردی؟؟ تند گفتم: به من چه ربطی داره؟ دوس دختر جین بوده نه من. در رو هم نباید باز میکردم ؟؟LL یهو جین رفت سمت پله ها. ای وایــــــــی سهون _____ سهون تند رفتم تو اتاقم . وای عـالی ب فیک چانهون...ادامه مطلب
ما را در سایت فیک چانهون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pcyfans بازدید : 225 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1396 ساعت: 21:28

ایـنم یه عکس ازشـون

شایـد ما اکسـوالا از شیاتونگ خوشمون نیـاد ولـی خب

بهتر نیــست که به سـلیقه ی لـوهان احـترام بزاریم؟؟

حـتما ایـن دخـتر یـه چیــزی داره کـه لـوهان دوسـتش داره

من بـا تمام اینـکه ترجیـح میـدادم با یه کـره ای ازدواج کنه بـراش خوشـحالم چـون

میدونـم که اون هم با شیـاتونگ خـوشحاله


برچسب‌ها: لوهان فیک چانهون...
ما را در سایت فیک چانهون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pcyfans بازدید : 872 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1396 ساعت: 21:28

تــولد جــنی  مبــارک هـلیا جـون خوشــگلم تــولد جــنی مــبارک امـروز تـولد رپـر خــوشگل بلینکاستهـر بلینکی...تو هر جای دنـیا...جـنی رو دوسـت داره...و همـیشه اونو بـهترین رپـر دخـترا میـدونهعـشـقولــی مــنــ.....رپــر خــوشگـلمـــ.....سـالروز زمـینی شـدنت مــبارک فیک چانهون...ادامه مطلب
ما را در سایت فیک چانهون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pcyfans بازدید : 180 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 15:12

میخوام یه فیک چانهون بنویسم

اگه 15 نفر به بالا بگن بنویس مینویسم

توروخوا بگین بنویس دیگهــــ

 

فیک چانهون...
ما را در سایت فیک چانهون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pcyfans بازدید : 282 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1396 ساعت: 14:40

______ سهون یـــااا ســـــــهونـاا پاشو دیگه بالشتو از روی سرم برداشتم .نــع مثه اینکه فایده نداره هیان دست بردار نیست از چام پاشدم . حالا یروز خواستم بخوابمــــآآ پامو که از در گذاشتم بیرون یهو هیان پرید جلوم - سلام بر داداشی زشت خودم و شروع کرد به کشیدن لپم داد زدم یـــــــــاا اوه سوهــــیان پوکر فیس نگام کردو گفت:هُــــــــــررر اوه ســـــــهوناا جین با خنده اومد و گفت چی شده؟ با عصبانیت گفتم: این هــیان امروز چشه ؟ خیلی روی اعصابه جین آروم جوری که فقط من بشنمو گفت:داره واسش خواستگار میاد. اونی خوشحاله از ترشیدگی خلاص شد     یهو مغزم فعال شد خواستگار ؟ هیان ما؟ یـــهــو بلند گفتم : امکان نداره جین با خنده گفت :حالا بگو کی هس؟ -کــیه؟ +کیم سوهو سرمو خاروندم کیم سوهو؟ کی هس؟ جین گفت:تو نمیشناسیش قبل از اینکه بابا تصادف کنه با باباش دوست بوده بعدم که بابا مرد و مامان هیان رو آورد پیش ما دیگه رفت و آمدی نداشتیم -هـــــــــا حالا کی میان؟؟ +امــشــب چـــی؟ ینی چی؟؟ نمیشه که ؟ انقد زود؟؟ فکرمو بلند گفتم که جین گفت: برادر بزرگشون کریس میخواد بره سفر برای همین -آآآآآآآآآ خب بیان واستا ببینم کریس؟ همونی نبود که اونشب با جین بود؟؟ پسره ی موذی رفتم به سمت میز صبحانه تا دلی از عزا در بیارم J J شـــب شـــد....... تـا پــارت بــعد بــایبرچسب‌ها: فیک, چانهون, اکسو, فن فیکشن فیک چانهون...ادامه مطلب
ما را در سایت فیک چانهون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pcyfans بازدید : 291 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 17:12